سروده ای ازمحمدعلی بهمنی
طوریم نیست، خرد و خمیرم
فقط همین!
فقط همین!
کم مانده است بی تو بمیرم
فقط همین
از هرچه هست و نیست گذشتم
ولی هنوز
در مرز چشم های تو گیرم
فقط همین
با دیدنت زبان دلم بند آمده است
شاعر شدم که لال نمیرم
فقط همین!
محمد علی بهمنی
+ نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۷ ساعت 9:8 توسط غزل
|