باعیش و طرب خوش باش

کجایی ای ز جان خوشتر؟ شبت خوش باد، من رفتم
بیا در من خوشی بنگر ، شبت خوش باد من رفتم

نگارا، بر سر کویت دلم را هیچ اگر بینی
ز من دلخسته یاد آور، شبت خوش باد من رفتم

ز من چون مهر بگسستی، خوشی در خانه بنشستی
مرا بگذاشتی بر در ، شبت خوش باد من رفتم

تو با عیش و طرب خوش باش ، من با ناله و زاری
مرا کان نیست این بهتر ، شبت خوش باد من رفت

بماندم واله و حیران میان خاک و خون غلتان
دو لب خشک و دو دیده تر ، شبت خوش باد من رفتم

عراقی می سپارد جان و می گوید ز درد دل:
کجایی ای ز جان خوشتر، شبت خوش باد من رفتم...

 #فخرالدین_عراقی 

پشیمانی چرا

آمدی جانم به قربانت ! نمیمانی چرا
صبر کن....در خانه ی خود مثل مهمانی چرا

بعد مدتها جدایی آمدی گفتی ببخش
آه... حالا از پشیمانی پشیمانی چرا

آنقدر خواهان من بودی که خواهانت شدم
جان شیرینم! بگو حالا گریزانی چرا؟

یک نگاه سرد تو کافی ست تا ویران شوم
چون بهار آرزوهایم زمستانی چرا

خواستن هرگز برای من توانستن نبود
خسته ام از زندگی ...تنها تو میدانی چرا


#ترانه_جامه_بزرگی