شعری بسیار زیبا ازسعیدغمخوار
ساده میگویم دلم و پریشانِ تو است
ذهن و قلبم صحنه ی جولان مژگان تو است
در سرم فکر تو آنقدر رفت و آمد میکند
بر لبم تنها فقط ، اسمِ تو هذیان تو است
مثلِ هر شب با خیالت دل به رؤیا دادهام
بی تو تنها دلخوشی رؤیای پنهان تو است
درد این دوری دلم را بد به درد آورده است
قلب من خون است اگر،از درد هجران تو است
گر چه در ظاهر تو با من در کنارم نیستی
با منی هر لحظه چون این دل فقط آن تو است
راست میگویند که انسان با امیدش زنده است
من امیدم دیدن لبهای خندان تو است
من از این دنیا فقط تنها به یک«تو» راضیام
تا قیامت قلب من همواره خواهان تو است
#سعید_غمخوار
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم تیر ۱۳۹۷ ساعت 9:32 توسط غزل
|