شعری ناب ازسعیدغمخوار

گاه باید بی خیال ِ آدم و عالم شوی

مثل آدم‌های بی‌وجدان تهی از غم شوی

گاه اگر خوبی نمی‌فهمند کسانی بهتر است

مثل آن‌ها مدّتی هم بدترین آدم شوی

بین آدم‌های کور و کر همیشه لازم است

چشم و گوشت را ببندی با همه درهم شوی

آنکه را صد بار می‌بخشی نمی‌فهمد،نبخش

لازم است گاهی نبخشی تا که ابریشم شوی

آنکه قدر مهربانی را نمی‌فهمد چه سود

حیف نیست با قدرنشناسی چنین همدم شوی

گاه باید رفت و از دل هر نگاهی را گرفت

گاه باید خود به زخم قلب خود مرهم شوی
#سعید_غمخوار

شعری ناب ازنجمه زارع

پشت دیوار همین کوچــه به دارم بزنید
من که رفتم بنشینید و ... هوارم بزنید

باد هم آگهـــی مرگ مرا خواهد برد
بنویسید که: "بد بودم" و جارم بزنید

من از آیین شما سیر شدم ... سیر شدم
پنجـــه در هر چه کـه من واهمه دارم بزنید

دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید؟!
خبـــر مرگ مرا طعنــــه به یــــارم بزنید

آی! آنها! که به بی برگی من می خندید!
مرد باشید و ... بیایید ... و ... کنارم بزنید

#نجمه_زارع

 

هوا هوای بهار است-شعر فریدون مشیری

 

هوا هوای بهار است و باده باده ء ناب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب

در این پیاله ندانم چه ریختی ، پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب

فرشته روی من ، ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب

به جام هستی ما،ای شراب عشق بجوش
به بزم ساده ما ، ای چراغ ماه بتاب

گل امید من امشب شکفته در بر من
بیاویک نفس ای چشم سرنوشت بخواب

مگر نه خاک ره این خرابه باید شد
بیا که کام بگیریم ازین جهان خراب

#فریدون_مشیری