پی یک اشتباه ناجورم!
باغ ممنوع سیب می خواهم!

تا بفهمند نازنین منی،
قد زلفت رقیب می خواهم!

مادرم گفت: دل نبند و برو،
هرکجا روی نازنینی هست

آه مادر، دلم زدستم رفت،
ختم امن یجیب می خواهم!

پدرم گفت: بچه جان بس کن!
حرفهای عجیب می شنوم!

آه آری پدر، عجیب، عجیب،
خاطرش را عجیب می خواهم!!

باز فر می خورند دور سرم،
این قوافی: حبیب،عجیب، غریب...

آه مادر، پدر، مریض شدم،
به گمانم طبیب می خواهم!

بعد ازین عاشقانه خواهم گفت،
بعد ازین قهوه خانه خواهم رفت!

باغ ممنوع سیب پیشکشم!
دود نعنا دوسیب می خواهم!!!

#حسین_جنتی