سروده های فروغ فرخزاد
از چهره طبیعت افسونکار
بر بستهام دو چشم پر از غم را
تا ننگرد نگاه تب آلودم
این جلوههای حسرت و ماتم را
بر بستهام دو چشم پر از غم را
تا ننگرد نگاه تب آلودم
این جلوههای حسرت و ماتم را
پاییز، ای مسافر خاک آلوده
در دامنت چه چیز نهان داری
جز برگهای مرده و خشکیده
دیگر چه ثروتی به جهان داری
جز غم چه میدهد به دل شاعر
سنگین غروب تیره و خاموشت؟
جز سردی و ملال چه میبخشد
بر جان دردمند من آغوشت؟
در دامن سکوت غم افزایت
اندوه خفته میدهد آزارم
آن آرزوی گمشده میرقصد
در پردههای مبهم پندارم
پاییز، ای سرود خیالانگیز
پاییز، ای ترانهی محنت بار
پاییز، ای تبسم افسرده
بر چهره طبیعت افسونکار
تهران - مهرماه ١٣٣٣
#فروغ_فرخزاد
شعر: پاییز
دفتر: اسیر
_____________
+ نوشته شده در شنبه شانزدهم تیر ۱۳۹۷ ساعت 14:38 توسط غزل
|